Alavi مدير بخش علوم غريبه
تاريخ عضويت: 15 Sep 2006 ارسالها: 764 محل سكونت: ابوذر علوی نيك مدیر انجمن لاهوتیان http://loghman.info/forum
|
ارسال شده: 5 شنبه Mar 08, 2007 6:03 pm موضوع: درخت ممنوعه |
|
|
درخت ممنوعه
غذا و لباس
خوردن از درخت ممنوعه
آدم توي آن پوشش سخت و شبيه زره به سر ميبرد كه مراسم نمايش استعداد زبان، و سجده انجام گرديد. مطابق احاديث متعدد وي پس از آن مراسم بيش از هفت ساعت در آن محيط جنگل و در آن پوشش سخت نمانده است. پيشتر به شرح رفت كه يكي از عوامل مهم و مسائل اساسي كه بايد در داستان پيدايش حيات در كرة زمين (اعم از تك سلوليهاي گياهي اوليه و «جنبندگان مرحلة دوم بحران حيات» و همچنين در «بحران سوم حيات») حتماً مورد بحث قرار گيرد، مسألة تكامل و تحول مواد غذايي در زمين است. اينك لازم است اين موضوع تا آخر تعقيب شود.
چگونگي تغذية ذرهها، در مبحث پيدايش حيات و پيدايش سه بحران حيات، اختصاراً بحث گرديد. تغذيه پيكر آدم در مرحله گياهي نيز مشخص است. و تغذيه پيكر او در مرحله سفت پوستي و سخت پوستي نيز همان طور كه اشاره گرديد از مواد غذايي ذخيره شده در پيكرش بود. به عنوان مثال (البته با فرق بسيار) مانند تغذيه جوجه در درون تخم مرغ.
آيا در زمان سخت پوستي تا دمش روح سوم هيچ چيزي از خارج تغذيه نكرده است؟ شايد پاسخ مستندي به اين پرسش نتوان داد ليكن يك اصل در اينجا هست. و آن اين است كه وي تا هنگامي كه از آن جنت (جنگل) اخراج نشده بود، چيزي از دفع مدفوع نميدانست، وقتي كه از آن درخت ممنوعه تغذيه كرد و از آن محيط اخراج گرديد دردي در شكمش احساس كرد و جبرئيل او را به دفع مدفوع رهنمون گرديد.[76] بنابراين بايد گفت او قبلاً تغذيهاي از خارج نداشت و مانند جوجه در درون تخم از يك نوع تغذيه آماده كه نياز به دفع مدفوع نداشت، برخوردار بوده است.
و مدتي كه او پس از دمش روح سوم در آن محيط توانسته بماند بيش از هفت ساعت نبوده است.[77]
پس از دمش روح سوم و در پايان مراسم سجده بلافاصله به او اعلام ميشود كه نياز به غذا دارد.[78] اما اكيداً سفارش شده كه از ميوه يك درخت خاص تغذيه نكند.
عدم سازگاري با يك محيط و سازگاري با محيط ديگر
درخت ممنوعه و ريزش لباس
خوردن از درخت ممنوعه به عنوان آخرين مرحله از مراحل خلقت آدم، لازم بود. يعني وي قبل از آن، به كمال آفرينش خود نرسيده بود. و هنوز يك موجودي بود در درون پوشش زرهي سخت. و لازم بود آن ميوه را با حالت احساس قانون شكني و نگراني و اضطراب، بخورند. زيرا تأثير غذا در حالات مختلف فرق ميكند.
حتي در مراسم سجده نيز تنها استعداد او به نمايش درآمده. يعني وي هنوز به منزلة يك انسان صغير بود، و اساساً يك مرحله از مراحل خلقتش مانده بود.[79] و آدم هنوز انسان كامل و مكلف نبود[80] پس آن همه بحث كه: آيا آدم كه معصوم بود چرا گناه كرد، خلاف دستور عمل كرد؟ بيپايه و يك بحث «سالبه به انتفاء موضوع» است. شايد گفته شود: در اين صورت نيازي نبود كه آدم توبه كند. در پاسخ بايد گفت: از نظر ديني بهتر است افراد كبير نسبت به رفتارها و كردارهاي دوران صغيريشان نيز توبه كنند.
به او گفتند: در اين محيط سبز جنگل ساكن باش و از مواد غذايي آن بخور به طور آزاد و از هر چه بخواهي ـ رغداً ـ و به اين يك درخت نزديك مشو. آنان فقط هفت ساعت پس از مراسم سجده در آن محيط ماندهاند (بل كمتر از هفت ساعت) و درنگ زيادي نداشتهاند. اما معلوم نيست در آن مدت هفت ساعت چيز ديگري خورده يا اولين غذايش از تنها درختي بود كه از آن منع شده بود؟ ـ ؟. اين قدر روشن است كه به محض خوردن از آن درخت لباسهاي سخت از بدنشان ريخت.[81] لابد ميوهاي كه خورده بودند خاصيتي داشته كه همراه احساس قانون شكني توانسته اين تأثير را در بدن آنها بگذارد. بدين ترتيب دو موجود سخت پوست به دو موجود «نرم پوست» تبديل شدند. پوستي كه تا آن روز در زير قشري سخت قرار داشت و اينك بايد در اثر تماس با هوا و اشياء محيط حالت مقاومتري پيدا كند. وگرنه بدنشان سخت آسيبپذير خواهد بود.
آنان پيش از آنكه در انديشة از دست دادن اين حفاظ باشند، سراسيمه به فكر پوشانيدن سؤاتشان افتادند. شايد آن «انگيزشهاي حيات» كه پيشتر به عنوان مؤثرترين عامل تكامل ناميده شد. آخرين نهيبش را بر آنان ميزد كه:
حيات نسل به عهده آنهاست. نبايد آشكار بمانند.[82] شروع كردند به درست كردن پوشش[83] از برگهاي بزرگ و پهن گياهان جنگل براي سوات خودشان.[84]
دستور آمد از آن محيط جنگل خارج شويد. چرا؟ مبحث بعدي براي پاسخ به اين سئوال گشايش مييابد.
===========================================================
[76] . بحار: ج 11 ص 114 ح 37.
[77] . اين موضوع پيام چندين حديث است. با اينكه در متن بعضي از آنها اضطراب هست. رجوع كنيد: بحار: ج 11 صفحات 182، 188 (و پاورقي آن كه از خود علامه است).
[78] . يا آدم اسكن انت و زوجك الجنة و كلامنها رغداً ـ آيه 35 سوره بقره.
درخت ممنوعه و ريزش لباس
[79] . بحار: ج 11 ص 163 ح 6: ميفرمايد: سي سال قبل از آفرينش آدم، مقرر بود كه آدم از آن درخت بخورد.
درخت ممنوعه و ريزش لباس
[80] . قرآن به اين موضوع تصريح ميكند كه آدم و حوّا پس از خروج از جنگل، مكلّف به تكليف شدند: قلنا اهبطوا منها جميعاً فامّا ياتينّكم مني هدي فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون گفتيم بريزيد بيرون از آن (جنت، جنگل) همگي ـ آدم، حوا، و ابليس ـ پس آنگاه ميآيد بر شما هدايت من (يعني احكام، اعم از اصول و فروع) پس كساني كه از هدايت من پيروي كنند نه خوفي بر آنها هست و نه آنان غمگين ميشوند.
[81] . بهتر است چند حديث را در اين رابطه مشاهده كنيم.
بحار: ج 11 ص 160 ح 1: عن ابي عبدالله (ع) في قول الله «فبدت لهما سوآتهما»، قال: كانت سواتهما لا تبدو لهما فبدت. يعني كانت من داخل: از امام صادق (ع) در تفسير آيه «فبدت لهما سوآتهما» پرسيدند، فرمود: سوات ـ عقب و جلو ـ آنها آشكار نبوده، آشكار گشت، يعني از داخل.
[82] . اين نكته بس مهم است همان طور كه نقش نيروي حيات را در طول تكامل جانداران مشاهده كرديم. ليكن چرا اين نيرو چنين نهيبي را بر حيوانات نميزند؟. پاسخ روشن است. براي اينكه نيروي مزبور در وجود آدم به وسيلة روح سوم تقويت شده است.
توضيح: يعني قبلاً در داخل پيكرشان بوده، پس از خوردن از آن درخت، آشكار گرديد. اين حديث توجه ميدهد كه لباس آنها يك لباس طبيعي بوده است. همين بيان به طور حرف به حرف در حديث ديگر آمده است ـ صفحه 189، ح 46.
و نيز در صفحه 179 ح 26 ميفرمايد: كانت سوآتهما لا تري قصارت تري بارزة: سوآت آنها طوري بود كه ديده نميشد سپس مشهود گشت. ـ توضيح: لفظ «كانت» در هر سه حديث، و نيز لفظ «صارت» در اين حديث نشان ميدهند كه لباس آنها يك پوشش طبيعي بوده است.
و نيز در صفحه 159، از ابن عباس آورده است كه لباس آنها از جنس ناخن بود. پيشتر هم توضيح داده شد.
[83] . اين مسئله يكي از مسائل پايهاي و اساسي «تبيين انسان» و علوم انساني و اجتماعي، در اسلام است. كه شرح آن در «انسان شناسي دوم» مبحث لباس خواهد آمد. اگر خداوند توفيق دهد.
[84] . و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه ـ آيه 22 سوره اعراف. _________________ * اللهم عجل لوليك الفرج *
الهي اگر چه درويشم ولي داراتر از من كيست ؟ كه تو دارايي من هستي . كلب كلبان آستان شاهنشاه ولايت |
|