princess عضو فعال
تاريخ عضويت: 09 Mar 2007 ارسالها: 500 محل سكونت: زسر سقف اسمون..
|
ارسال شده: 4 شنبه May 30, 2007 7:30 pm موضوع: بودا |
|
|
آشنايي با آيين بوديسم
كتاب: آشنايي با اديان بزرگ، ص 45
نويسنده: حسين توفيقي
آيين بودا از شاخه هاى كيش هندوست . اين آيين از هندوستان بيرون آمده و سراسر مناطق خاورى را در نورديده است و به علت داشتن انديشه هاى عرفانى لطيف و گسترش در مناطق پرجمعيت جهان ، پيروان زيادى دارد و اخيرا به اروپا و آمريكا نيز سرايت كرده است .
1- سرگذشت بودا
بودا (Buddha) به معناى بيدار لقب گوتاماشاكيامونى (Gautamamuni -Sakya) بنيانگذار مكتب اصلاحى بوديسم است . به عقيده بوداييان وى كه فرزند پادشاه شهر كاپيلاوستو (vastu-Kapila) در شمال هندوستان بود، در حدود سال 563 ق .م . به دنيا آمد و در آغاز سيدارتا (Siddhartha) يعنى كامياب ناميده مى شد. ستاره شناسان پيشگويى كرده بودند كه اين شاهزاده پس از مشاهده نمونه هاى بيمارى ، پيرى و مرگ و برخورد با يك رياضت كش دنيا را ترك خواهد كرد و به رياضت روى خواهد آورد. بدين سبب پدرش دستور داده بود وى را به دور از ناملايمات زندگى بشرى و در ناز و نعمت پرورش دهند و مراقب رفتار و كردار او باشند. شاهزاده با دخبر عمويش يشودهرا (Yasodhara) ازدواج كرد و داراى پسرى به نام راهولا (Rahula) شد. وى در 29 سالگى پس از مشاهده موارد مذكور، شبانه از كاخ و تنعمات آن گريخت و تحت ارشاد فردى به نام آلارا (Alara) زندگى راهبان را برگزيد و پس از شش سال رياضتهاى سخت و سنگين در جنگلها سرانجام هنگامى كه از وصول به حقيقت از طريق رياضت نوميد شد، رياضت را كنار گذاشت و به تاءمل و تفكر و مراقبت معنوى روى آورد. جهاد اكبر او نيز شش سال طول كشيد و پس از آن با هفت هفته توقف زير درختى كه بعدا درخت بيدارى ناميده شد، با مارا (Mara) يعنى شيطان ويرانگر مبارزه كرد و در نهايت به حقيقت دست يافت و بوداى دوره كنونى شد. به عقيده بوداييان در دورانهاى پيشين جهان نيز تعدادى بودا آمده اند. هر يك از اين بوداها قبل از ظهورشان بودى ستو (sattva-Bodhi) خوانده مى شود، يعنى كسى كه به معرفت كامل دسترسى دارد يا بوداى بالقوه است .
بودا در مدت 40 سال با مسافرتهاى فراوان ، آيين خود را در سراسر هندوستان تبليغ كرد و بر اثر ملاقات با افراد مختلف ، به اصلاح نفوس و تربيت شاگردانى همت گماشت كه برجسته ترين آنان پسر عمويش آنندا (Ananda) بود. وى سرانجام در هشتاد سالگى در حدود سال 483 ق .م . به نيزوانا پيوست .
داستان زندگى شگفت آور بودا از قديم الايام جذابيت داشته و به همين دليل اين داستان دينى به زبانهاى گوناگون ترجمه و در سراسر جهان منتشر شده است . نقل عربى آن با اضافاتى از فرهنگ سريانى ، به عنوان داستان بلوهر و يوذاسف بين مسلمانان رواج پيدا كرد.(1)
2- تاءسيس نظام
انديشه هاى اصلاحى بودا در مخالفت با تعصب هاى برهمنان بود و اختلافات طبقاتى را باطل مى شمرد. تعاليم اخلاقى وى در مجموعه هايى مانند ترى پيتكا (pitaka-Tri) يعنى سه سبدگرد آمده است . اين تعاليم كه بر آيين هندو پايه گذارى شده است ، ترك دنيا، تهذيب نفس ، تاءمل ، مراقبه و تلاش براى رهايى از گردونه زندگى پر رنج اين جهان را توصيه مى كند و براى وصول به نيروانا اهميت زيادى قائل است و مفهوم آن را توسعه مى دهد. آيين بودا در قرون بعدى بخش عمدمه اى از خاك هندوستان را تسخير كرد و در كشورهاى همسايه نيز گسترش يافت . در قرون هشتم و نهم ميلادى ، دو تن از دانشمندان آيين هندو را نوسازى كردند و بر اثر آن ، آيين بودا اندك اندك از هندوستان برچيده و آيين هندو جانشين آن شد، اما اشكال گوناگون آن در خاور دور و مناطق ديگر گسترش يافت .
3- فلسفه بودا
هنگامى كه بودا به حقيقت دست يافت ، ابتدا به شهر بنارس رفت تا پنج تن از راهبان را كه از وى روى برتافته بودند، بيابد. او مى انديشيد كه اين پنج تن مانند وى در جستجوى حقيقتند و تعليم دادن ايشان از ساير مردم آسانتر است .
و چون به بنارس پا نهاد آن پنج تن را ديد كه در ميان بيشه اى نزديك شهر نشسته اند و با هم سخن مى گويند.
هنگامى كه چشم آنان به بودا افتاد، به يكديگر گفتند: ((اين سيدارتاست كه مى آيد؛ همان كه دست از رهبانيت كشيد؛ خوب است به او كارى نداشته باشيم .))
اما چون بودا به آنان نزديك شد به وى سلام كردند و از او خواستند در كنارشان بنشيند. آنگاه از وى پرسيدند: ((سرانجام ، حقيقتى را كه مى جستى ، يافتى ؟)) بودا گفت : ((آرى ، آن را يافتم .))
راهبان گفتند: ((پس به ما بگو حقيقت و حكمت و راز هستى چيست ؟)) بودا پرسيد: ((آيا شما به كارما يعنى قانون كردار ايمان داريد؟)) گفتند: ((آرى .)) بودا گفت : ((پس بدانيد كه همان سرآغاز حكمت و آگاهى از حقيقت است . از نيكو نيكو پديد مى آيد و از بد بد. اين نخستين قانون زندگى است و همه چيزهاى ديگر بر اين قانون استوار است .))
گفتند: ((اين كه تازگى ندارد.)) گفت : ((اگر چنين است قربانى ، دعا و تضرع به درگاه خدا عاقلانه نيست .))
راهبان پرسيدند: ((چگونه ؟)) بودا پاسخ داد: ((زيرا آب هميشه سراشيبى مى رود، آتش هميشه داغ است و يخ همواره سرد. اگر براى همه خدايان هندوستان هم دعا كنيم ، آب هرگز سربالا نمى رود و آتش سرد و يخ گرم نمى شود. زيرا در زندگى قانونهايى يافت مى شود كه همه چيز بر آنها استوار است . از اين رو، كارى كه انجام گرفت ، قابل ابطال نيست و دعا و قربانى براى خدايان نيز سودى ندارد.))
آنان با اين سخن موافقت كردند و بودا افزود: ((اگر اين سخن درست است ، كتاب وداها كه به مردم راه و رسم دعا و قربانى را مى آموزد، درست نيست و برخلاف گفته پيشوايان دينى ، من اعلام مى كنم كه وداها مقدس نيستند.))
راهبان از اين جراءت بسيار شگفت زده شدند و از بودا پرسيدند: ((تو مى گويى برهما هنگام آفريدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسيم نكرده است ؟)) پاسخ داد: ((اصلا من باور ندارم برهما چيزى را آفريده باشد تا جهان آفريده او باشد.))
آنان پرسيدند: ((پس جهان ساخته كيست ؟)) بودا پاسخ داد: ((به نظر من جهان ابدى است و آغاز و انجامى ندارد. دو چيز است كه بايستى از آن پرهيز كرد: يكى زندگانى پر از لذت كه زاييده خودخواهى و فرومايگى است و ديگر زندگى پر از رنج و خود آزارى كه آن نيز سودى ندارد و هيچ يك از اين دو به نيكبختى منجر نمى شود.))
4- اخلاقيات
سرانجام راهبان از بودا پرسيدند: ((پس راه درست كدام است ؟)) پاسخ داد: ((راه ميانه ، ميان لذت و رنج است كه از راه هشتگانه به دست مى آيد. راه هشتگانه هشت قانون بزرگ زندگى را مى آموزد:
1. پرهيز از آزار جانداران ؛
2. پرهيز از دزدى ؛
3. پرهيز از بى عفتى ؛
4. پرهيز از دروغ ؛
5. پرهيز از مستى ؛
6. پرهيز از بدگويى ؛
7. پرهيز از خودخواهى ؛
8. پرهيز از نادانى ؛
9. پرهيز از دشمنى .
5- فرقه هاى بودايى
آيين بودا سه فرقه دارد:
1. مهايانا (yana-Maha) يعنى چرخ بزرگ ، آيين شمالى كه در چين رواج دارد. اين شعبه اى آيين بودا با طيفهايى از اعتقادات و سنن كنفوسيوس و لائوتسه در چين و شينتو در ژاپن در آميخته است . يكى از آداب آن كه به سانسكريت دهيانا (Dhyana) يعنى تاءمل ، به چينى (Chang) و به ژاپنى زن (Zen) خوانده مى شود، شهرت جهانى دارد.
2. هينايانا (yana-Hina) يعنى چرخ كوچك ، آيين جنوبى كه در سرى لانكا (سيلان ) و كشورهاى جنوب شرق آسيا مشاهده مى شود. پيروان چرخ كوچك آيين خود را تراوادا (Theravada) يعنى آيين نياكان و بزرگان مى خوانند و كتب دينى آنان به زبان پالى است .
3. وجريانا (yana-Vajra) يعنى چرخ الماس . اين فرقه در تبت وجود دارد و آيين بودا را با سحر و كهانت و توتم پرستى در آميخته و تشكيلاتى نيرومند براى خود پديد آورده است . آيين مذكور لامائيسم (Lamaism) نيز خوانده مى شود و عنوان رهبر مذهبى مقتدر آن دالائى لاما (Lama Dalai) به معناى رئيس درياگونه است . از چيزهاى جالب توجه اين فرقه آن است كه هنگامى كه رهبر مذهبى آن وفات يابد، راهبان براى پيدا كردن جانشين وى به جستجوى كودكى مى پردازد كه در لحظه درگذشت رهبر به دنيا آمده باشد. سپس اين كودك را با توجهات ويژه پرورش مى دهند. وى پس از فراگيرى دانش و گذراندن مراحل مختلف به مقام مورد نظر نائل مى آيد. دالائى لاماى عصر ما پس از سرايت كمونيسم چينى به تبت رهسپار هندوستان شده و در آنجا به ارشاد و رهبرى مشغول است . اخيرا وى ، برخلاف سنت ، پسر بچه اى را براى جانشينى خود تعيين كرد و به خاطر اين مساءله مورد انتقاد قرار گرفت .
6- كتب بودايى
قديمى ترين كتاب مقدس بوداييان ترى پيتاكايعنى سه زنبيل ناميده مى شود كه داراى سه بخش است :
1. قواعد رهبانيت ؛
2. وسيله رستگارى ؛
3. مفهوم فلسفى و روانشناسى .
فرقه هاى مختلف بودايى نيز كتابهاى مخصوص به خود دارند
پينوشت:
1- براى مثال رك .: اكمال الدين نوشته شيخ صدوق ، ج 2، صص 577-638 و بحار الانوار نوشته علامه مجلسى ، ج 78، صص 383-444 و ترجمه فارسى آن در عين الحيات نوشته علامه مجلسى و در رساله اى مستقل آمده است . در تحرير عربى اين داستان ، نامهاى آلارا و بودى ستو به بلوهر و يوذاسف تغيير يافته است . _________________ خنده بر لب ميزنم تا كس نداند راز من****ورنه اين دنيا كه ما ديديم خنديدن نداشت. |
|